نوشته شده توسط : alireza

سری 2 کتاب Jack & SMS  برای دانلود امد نظر یادتون نره خوشگلا

Download



:: بازدید از این مطلب : 869
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : شنبه 30 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : alireza

این هم یک کتاب الکتریکی عالی برای خنده برید حالشو ببرید نظر یادت نره شیطون

دانلود



:: بازدید از این مطلب : 620
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : alireza

طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.

 


جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوظ به دانشجوی ترم آخری.


رییس دانشگاه


1.مردی فرهیخته و خوشتیپ


2.به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم،هیچ ذهنیتی ندارم.


یک وعده غذای سلف


1.بیفستراناگوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک


2.چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز


کارت دانشجویی


1.کارت شناسایی و هویت دانشجو


2.تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است


خوابگاه


1.محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط


2.مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش


کوئیز


1.امتحان ناگهانی استاد از دانشجو


2.لاف بزرگی که هرگز به تحقق نمی پیوندد


شب امتحان


1.شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است


2.شبی که تا صبح باید مثل ... درس خوند


جزوه خوش خط دخترها


1.بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم،من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم


2.طلای کاغدی


تقلب


1.یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان


2.تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان


مشروط شدن


1.عمرا،من تو دبیرستان معدل کمتر از 18 نداشتم


2.نمک تحصیل در دانشگاه


وام دانشجویی


1.کمک هزینه برای دانشجو


2.مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته


ازدواج دانشجویی


1.حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل ذارم


2.کو؟کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟؟


حراست


1.ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات


2.ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند دانشجویان


دانشجو


1.فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است


2.ها ایی دانشجو که وگفتی ینی چه؟؟؟!!!!



:: بازدید از این مطلب : 635
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : alireza

صبح ساعت 5

قدیم: به آهستگی از خواب بیدار می‌شود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها

میرود تا تخم مرغها را جمع کند

جدید: مثل خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند.

 



:: بازدید از این مطلب : 567
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : alireza

هلکوپتر میشینه محله غضنفر اینا عضنفر میگه : سر و صدا نکنین زنده بگیریمش !



گیوه چیست !؟ کفشی است که غضنفر به علت تشخیص ندادن پای چپ و راستش میپوشد !


خیلی دلم می خواد لبامو بذارم رو لبات اما مامانم نمی ذاره، می گه نوشابه رو باید با نی بخوری!



زن غضنفر: بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟ غضنفر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!



شعر زیبایی که برای پسر احمدی نژاد سروده شده :چه کاپشن خوش رنگی ....چه ریشی داری... چه بابای خوبی ....چه ارامشی داری..... وقتی گرسنه ای نیست که تو بش فک کنی .. روزی صد بار زنگ بزنی کاراشون رو چک کنی... شنیدم از ایرانیا دیگه خسته شدی .... شنیدم به یه دختر لــبـــنانی وابسته شدی ... به مملکت جدیدت مبـــارک باشه... اصلا مگه میشه سلیقه تو و بابات بد باشه.... شنیدم با زن داداش ترکه خیلی خوشین. خوب خدا رو شکر... یه دختری هم پیدا شد و دل شما رو برد



ترکه میره کتابخونه کتابشو پس بده ، کتابدار ازش می پرسه کتاب چطور بود ؟ ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت ! کتابدار میگه : ای بابا ، دفتر تلفن من دست تو چیکار می کن


با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی


سیستم پیام نمای دفترریاست جمهورى خوش آمدید: براى شنیدن جوک عدد1؛ براى دیدن هاله نورعدد2؛ آموزش مدیریت جهان عدد3؛ ثبت نام درتوراستانگردی عدد4؛ ارتباط باامام زمان عدد5؛ وجهت ملاقات حضورى باخداوندمتعال عدد6 رابگیرید



شاد و خندون باشید



:: بازدید از این مطلب : 602
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : alireza

دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، در یک شب آفتابی خاله ام مرا زایید

 


:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد